معنی ایالت و بندری در شمال غربی آلمان
حل جدول
هامبورگ
ایالت و بندری در آلمان
هامبورگ
بندری در شمال غربی فرانسه
برست
ایالت آلمان
براندنبورگ
سار
بندری در شمال غربی بوشهر
دیلم
بندری در آلمان
هامبورگ
بزرگترین ایالت آلمان
باواریا
کوچکترین ایالت آلمان
برمن
بزرگترین ایالت آلمان
بایرن
فارسی به عربی
شمالی غربی، منطقه شمالیه غربیه
فارسی به آلمانی
Nordwesten
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
ایالت. [ل َ] (ع مص) ایاله. سیاست نگاه داشتن. (غیاث) (آنندراج). سیاست راندن به. والی شدن بر قومی. (منتهی الارب). حکومت کردن برمکانی: که هر یک ازایشان در ایالت و سیاست و عدل و رأفت علی حده امتی بوده اند. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 13). برادر او سلیمان به سیرجان مقیم بوده و ایالت آن طرف بدو مفوض. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). در ایالت آن حدود بی منازعی و مدافعی متمکن بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). دشمن دولت و ایالت و حسن کفایت اومشرف. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). رجوع به ایاله شود.
- ایالت کردن، حکومت کردن. (ناظم الاطباء).
- حسن ایالت، حسن حکومت. (ناظم الاطباء).
معادل ابجد
2623